بعد از تو
کشتی دلم
کجا کناره بگیرد؟

ی.ر
برای بوشهر غمگین

 

تا آخرین سنگ را

بر مزار جنازه ای بگذارند

که بسیار شبیه من است

بعد خودم راتنها می گذارم در گورش

تا یک دل سیر به حال خودش

گریه کند.

یاسررمضانی پور

یک شاخه گل کافی بود

که دسته گل بزرگی

به آب بدهیم.

یاسررمضانی پور

فرقی نمی کند

هرروز بی تو سالی ست

که تحویل نمی شود.

یاسررمضانی پور

برف می بارد
مادر نگران سرمای پای من
من نگران رد پای توام.

چند صباحی ست
نه از حکمت دری بسته می شود
نه از رحمت دری باز.
انگار خدا خواب رفته است در رویای چشمانت

لقمه ای بزرگتر از دهانم برداشتم

عشقت

گلویم راگرفت.

برچسب‌ها: <-TagName->

سفید می سرایم

تا باد

اشعار بی وزنم را

با خود

به هر کجا که می خواهد

ببرد.

              <یاسر رمضانی>

شوخی که نیست

میوه ممنو عه عشقت را

خورده ام

جهنمی که در آنم

به حق مرا سزاست.

                              <یاسر رمضانی>

به اعتبار گرمی آغوشت

با چند هیمه ی خیس

برای زمستان هم

رجز می خوانم

زادگاه شعرهای سپید من

چشمان سیاه توست.

                                   <یاسر رمضانی>